نیروانانیروانا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

تقدیر یک فرشته

(شب یلدا)شب گرم مهربانان جاوید

         واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و به‌معنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکست‌ناپذیر می‌نامند. ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است.         یلدا و جشن‌هایی که در این شب برگزار می‌شود، یک سنت باستانی است. مردم روزگاران دور و گذشته، که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می‌داد و در طول سال با سپری شدن فصل&z...
29 آذر 1391

واکسن 18 ماهگی

روز شنبه 91/9/25 رفتیم مرکز بهداشت برای زدن واکسنت...دعا میکردم به موقع برسیم تا اینکه زیاد معطل نشیم و زود برگردیم خونه چون هوا خیلی سرد بود ...خدا رو شکر وقتی رسیدیم بر عکس همیشه مرکز بهداشت خیلی خلوت بود و ما یکراست رفتیم تو اتاق برای زدن واکسنت ....تا نشستیم متوجه شدی و زدی زیر گریه...الهی قربونت برم که میگفتی اوف....... اوف......یک امپول به دست راستت و یکی هم به پای راستت همراه با قطره. بعد از زدن واکسنت سریع اروم شدی ....(عاشقتم عروسک صبورم) موقع رفتن هم بوس فرستادی و بای بای کردی و گفتی بییم.... روز پنجشنبه هم بردمت چکاپ 18 ماهگی. قدت 86......وزنت هم 12 کیلو بعد از اینکه اومدیم خونه نهار خوردی خوابیدی...یک ساعت ب...
27 آذر 1391

بارش اولین برف امسال

امروز صبح وقتی از خواب پا شدم و از پنجره بیرونو نگاه کردم منظره سفید خیلی زیبایی دیدم....بعد هم نیروانارو بردم جلوی پنجره اتاق تا این لذت زیبا رو با هم تقسیم کنیم... زیباتر از اون دیدن گل خوشگلی بود که در این سرما شکفته بود و به ما نشون میداد که زندگی در هر حال و هوایی جاریست.... خدا رو هزار بار شکر که با تمام این ترافیک ها و سر درگمی ها ننه سرما راهو گم نکرد و به موقع هم رسید به شهرمون....                                     این گل خوشگل تو گلدونای عز...
27 آذر 1391

پایان 18 ماهگی و اولین تجربه مسواک زدن

                  عزیزترینم...گل همیشه بهاری من .... پایان 18 ماهگی.....و ورودت را به ماه 19 تیریک میگم.... ♥چشماي بسته ي تو رو با بوسه بازش ميكنم♥ ♥قلب شكسته ي تو رو خودم نوازش ميكنم♥ ♥نميذارم تنگ غروب دلت بگيره از كسي♥ ♥تا وقتي من كنارتم به هر چي مي خواي ميرسي♥ ♥خودم بغل ميگيرمت ، پر ميشم از عطر تنت♥ ♥كاشكي تو هم بفهمي كه ميميرم از نبودنت♥ ♥خودم به جاي تو شبا بهونه هات و ميشمرم♥ ♥جاي تو گريه مي كنم جاي تو غصه مي خورم♥  ...
21 آذر 1391

اولین سفر هوایی عروسکمون

حدود 2 هفته پیش چند روز تعطیلی پشت سر هم داشتیم و از اونجایی که کار بابا این روزا خیلی فشرده ست تصمیم گرفتیم از این موقعیت استفاده کنیم.... 2 اذر ماه یک روز پاییزی زیبا +سه تا بلیط هواپیما و بالاخره حرکت بسوی مقصد(جزیره زیبای کیش) قبل از رفتن خیلی نگران بودم که تو این مدت به خاطر نداشتن وسایل کافی برای اماده کردن غذا و میان وعده هات  بهت سخت بگذره ولی خدا رو شکر اصلا مشکلی نداشتم و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت. عزیز دلم خیلی خوش مسفرت بودی و اصلا اذیت نکردی (عااشقتم )                           &n...
18 آذر 1391

از دنیای مجازی تا دنیای واقعی

اول از همه سلام مخصوص به همه عزیزان و دوستان گلمون که جویای حال من وعسل کوچولوم بودن و شرمنده از اینکه نتونستم بیام و لطفشونو حبران کنم ...چند روزی نیستم و قول میدم حتما بعدا بیام و به خونه های خوشگل مجازیتون سر بزنم...من و نیروانا خیلی دوستون داریم.   حدود دو هفته پیش پیغامی تو این دنیای مجازی دریافت کردم که بوی عطر بهار میداد...عطر دل انگیزحضور...حضور یک فرشته عزیز و دوست داشتنی تو شهرمون اونم چه فرشته ای....نازنینی به نام نیروانا.. . هم نام عسل من .... به محض اینکه پیغامی رو که الهه جون زحمت کشیده بودن و برام فرستاده بودن خوندم با فریبا جون تماس گرفتم و باهم برای روز بعد که پنج شنبه میشد قرار گذاشتیم... لحظه زیبایی...
2 آذر 1391
1